آمار مطالب

کل مطالب : 36
کل نظرات : 8

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد پیغام خوش آمدگویی
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : آرام
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
نظرات

تکه های جگر برادر در تشت ریخته می شد و خواهر فقط می نگریست،برادرم،حسن جان، چه کسی جرات کرده تو را مسموم نماید. چشمان برادر آرام آرام به چشمان خواهر گره خورد،زینبم خواهر،من امروز کشته  نمی شوم من سالیانی نه چندان دور کشته شدم،آن هنگام که مادر سیلی خورد و برزمین افتاد. این بار هردو با هم گریستند بر مظلومیت مادر،

بچه ها بوی فاطمیه می اید. سال ما سال یاس  است به یاد مادر و به یاد منتقم مادر

تعداد بازدید از این مطلب: 285
موضوعات مرتبط: شمیم شهادت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : آرام
تاریخ : دو شنبه 4 اسفند 1393
نظرات

تازه توی بنیاد شهید مشغول بکار شده بودم،یک روز قرار شد برای دیدار از ایثارگران با جانبازی هماهنگ کنم  ،گوشی را برداشتم وتماس گرفتم،الو منزل آقای..... بله بفرمایید،ببخشید از بنیاد شهید تماس می گیرم  اگر اجازه بفرمایید مسئولان بنیاد شهید برای دیدار حضورتون برسند ، الو الو....هرچی صدا زدم تا چند دقیقه صدایی نیومد جانباز با بغض گفت ببخشید یک لحظه  حس کردم فرمانده ام شهید علی آقا ...داره باهام حرف می زنه ،باشه مشکلی نیست تشریف بیارید این بار من بودم که بغض کردم جانباز گفت الو  الو.... شما حالتون خوبه ،گفتم بله من خوبم  شما درست حس کردید من فرزند شهید علی آقا ....هستم حالا دوتامون بودیم که با سکوت محض از پشت تلفن  با هم خیلی حرف زدیم.  یادشون بخیر

 

تعداد بازدید از این مطلب: 293
موضوعات مرتبط: شمیم شهادت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : آرام
تاریخ : دو شنبه 4 اسفند 1393
نظرات

روز مادر کم کم نزدیک می شد .همگی تصمیم گرفتیم امسال  برای مامان یک فرش بگیریم،من از طرف آجی و داداشا رفتم مغازه فرش فروشی ویک فرش انتخاب کردم خواستم به مغازه دار چک بدهم مغازه دار اسمم را که دید گفت با شهید علی آقا نسبتی داری گفتم بله چطور،اشک توی چشماش حلقه زد وگفت من نیروی گردانش بودم،ازطرف باباتون اول من تخفیف می دهم چک را دادم وآمدم خانه به همه گفتم بابا اولین کسی بود که قسط خودش را برای هدیه روز مادر نقدا پرداخت کرد

تعداد بازدید از این مطلب: 283
موضوعات مرتبط: شمیم شهادت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : آرام
تاریخ : دو شنبه 4 اسفند 1393
نظرات

 

هر حرکتی به هر سمتی که باشد آنگاه که از توحید الهی تهی باشد بن بست را تجربه خواهد نمود،انسان در مسیر زندگی باید از گام های عملی خود مراقبت نماید چرا که عدم مراقبت از خطوات شیطان که همان خطاهای انسان است؛انسان را به سمت گناه ناخواسته  می کشاند ودر صورت عدم توجه وبازگشت ،آدمی به عصیان  یا گناه آگاهانه مبتلا می گردد واین است که اثراتش در زندگی انسان بسیار ویرانگر و اصلاح آن بسیار دشوار است.(سلسله جلسات تفسیر نور

 

)

تعداد بازدید از این مطلب: 273
موضوعات مرتبط: مائده آسمانی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سلسله حلقه های صالحین با موضوع بصیرت


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود