تکه های جگر برادر در تشت ریخته می شد و خواهر فقط می نگریست،برادرم،حسن جان، چه کسی جرات کرده تو را مسموم نماید. چشمان برادر آرام آرام به چشمان خواهر گره خورد،زینبم خواهر،من امروز کشته نمی شوم من سالیانی نه چندان دور کشته شدم،آن هنگام که مادر سیلی خورد و برزمین افتاد. این بار هردو با هم گریستند بر مظلومیت مادر،
بچه ها بوی فاطمیه می اید. سال ما سال یاس است به یاد مادر و به یاد منتقم مادر
تازه توی بنیاد شهید مشغول بکار شده بودم،یک روز قرار شد برای دیدار از ایثارگران با جانبازی هماهنگ کنم ،گوشی را برداشتم وتماس گرفتم،الو منزل آقای..... بله بفرمایید،ببخشید از بنیاد شهید تماس می گیرم اگر اجازه بفرمایید مسئولان بنیاد شهید برای دیدار حضورتون برسند ، الو الو....هرچی صدا زدم تا چند دقیقه صدایی نیومد جانباز با بغض گفت ببخشید یک لحظه حس کردم فرمانده ام شهید علی آقا ...داره باهام حرف می زنه ،باشه مشکلی نیست تشریف بیارید این بار من بودم که بغض کردم جانباز گفت الو الو.... شما حالتون خوبه ،گفتم بله من خوبم شما درست حس کردید من فرزند شهید علی آقا ....هستم حالا دوتامون بودیم که با سکوت محض از پشت تلفن با هم خیلی حرف زدیم. یادشون بخیر
روز مادر کم کم نزدیک می شد .همگی تصمیم گرفتیم امسال برای مامان یک فرش بگیریم،من از طرف آجی و داداشا رفتم مغازه فرش فروشی ویک فرش انتخاب کردم خواستم به مغازه دار چک بدهم مغازه دار اسمم را که دید گفت با شهید علی آقا نسبتی داری گفتم بله چطور،اشک توی چشماش حلقه زد وگفت من نیروی گردانش بودم،ازطرف باباتون اول من تخفیف می دهم چک را دادم وآمدم خانه به همه گفتم بابا اولین کسی بود که قسط خودش را برای هدیه روز مادر نقدا پرداخت کرد
هر حرکتی به هر سمتی که باشد آنگاه که از توحید الهی تهی باشد بن بست را تجربه خواهد نمود،انسان در مسیر زندگی باید از گام های عملی خود مراقبت نماید چرا که عدم مراقبت از خطوات شیطان که همان خطاهای انسان است؛انسان را به سمت گناه ناخواسته می کشاند ودر صورت عدم توجه وبازگشت ،آدمی به عصیان یا گناه آگاهانه مبتلا می گردد واین است که اثراتش در زندگی انسان بسیار ویرانگر و اصلاح آن بسیار دشوار است.(سلسله جلسات تفسیر نور